نقش لقمه حلال و حرام در زندگی(2)
1- ثروت و صنعت، به شرط رحمت و برکت
2- رشد و کمال در گرو مال حلال و بابرکت
3- سورهای در قرآن درباره حرامخواری و کمفروشی
4- نقش حرامخواری در گسترش فساد و فحشاء
5- مقایسه نادرست کسب حرام با کسب حلال
6- حرامخواری، نوعی دین فروشی
7- تنوعطلبی و آرزوهای طولانی، بستر حرامخواری
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثمان راجع به درآمد حرام و حلال، لقمهی حلال و حرام، یک سؤالی اینجا مطرح است، شما که میگویید: تقوا داشته باشید مالتان برکت دارد و تقوا نداشته باشید برکت ندارد. چرا خیلی از کشورهای کافر زندگیشان از ما بهتر است. این یک سؤال است. من سؤال را بنویسم و در یکی دو دقیقه جواب بدهیم.
1- ثروت و صنعت، به شرط رحمت و برکت
[پای تخته] چرا زندگی کفار از مسلمین بهتر است؟ پاسخ: 1- همه کفار بهتر نیستند. [پای تخته] این یک، ما آدمهایی داریم که کفار هستند و زندگیشان پر از نکبت است. این قانون نیست. بعضی کشورها بهتر هستند و بعضی کشورها… این یک. دوم اینکه [پای تخته] در علم و صنعت بهتر هستند نه در رفاه و روان. نه در آرامش و شخصیت و محبوبیت، شما حساب کنید شاه حمایت همه کشورهای دنیا را داشت و تقریباً همه دنیا با شاه بودند. قوای مسلح هم با شاه بود. وزرا و سفرا همه در اختیار شاه بود. شاه همه چیز داشت، آیا محبوبیت و مقبولیت هم داشت؟ امام خمینی هم چیزی نداشت ولی شعارشان این بود که خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم.
خانه شهیدی رفتم چهار بچهاش شهید شده بود. رفتم منزلش، گفت: به امام خمینی بگویید: ذرهای غصه نمیخورم، تو سالم باش، همه بچههای من، خودم فدای تو! این عشق و ایمان در کجای دنیا هست؟ بنابراین نگو اهلبیت امام حسین تشنگی میخورند در کربلا ولی یزیدیها آب دارند. یزیدیها آب دارند، امام حسین آب ندارد. ولی آیا قضاوت ما باید با آب باشد؟ یک نفر افتخار میکند من فامیل یزید هستم؟ دهها هزار نفر افتخار میکنند فامیل من حسینی هست، موسوی است، علوی است، رضوی است. یعنی نسبت به قرآن و اهلبیت افتخار میکنند. یک نفر روی کره زمین افتخار نمیکند من نسلم به یزید و ابن زیاد میخورد. این یک، همه کفار بهتر نیستند و بعضی کفار نکبت دارند. 2- آن کفاری که بهتر هستند از نظر علم و صنعت و تکنولوژی بهتر هستند اما از نظر روحی و روانی و اجتماعی بهتر نیستند. 3- خیر نمیبینند و برکت ندارند. ثروت دارند ولی برکت ندارند. ثروت، صنعت هست اما برکت نیست. صنعتشان بله، هواپیمای اف شانزده میسازند، اف چهارده، اف پنج، اف فلان، صنعت و تکنولوژی جلو رفته است اما خوب بعد نتیجه برکت دارد؟ نخیر، مسلمانان یمن و لبنان را بمباران میکنند. داشتن هواپیما نعمت نیست، این هواپیما کجا را بمباران میکند حساب کنید، کاربردش را حساب کنید. نگویید آقا این چاقویش تیز است و این چاقویش کند است. بله او با چاقوی تیز آدم میکشد و او با چاقوی غیر تیز خیار پوست میکند. در قضاوتها نگاه کنیم که نتیجهی علم و صنعت و تکنولوژی چه شد.
شما میتوانی این شعاری که میگویم را بگویی. هرکشوری دانشگاهش بیشتر است آمار فسادش کمتر است. میتوانیم بگوییم؟ یک چنین آماری را تا به حال هیچکس نگفته است که بگویند: آقا ما تحقیق و پژوهش کردیم، آمارگیری و بررسی کردیم، کشورهایی که دانشگاهشان و رشد علمیشان بالاتر است، فساد در آنها کمتر است. یعنی علم هست اما همراه با تقوا نیست. 4- اینکه از کجا این صنعت نقمت نباشد؟ گاهی وقتها انسان یک چیزی را، من خودم فرض کنید دارم مطالعه میکنم، نوه من کنار من میآید و نمیگذارد مطالعه کنم. من انگشترم را در میآورم، پرت میکنم میگویم: برو بردار. این را دنبال نخود سیاه میفرستم، که برود انگشتر را بردارد و من یک صفحه دیگر مطالعه کنم. گاهی وقتها قرآن یک آیه دارد میگوید: خدا میخواهد عذاب کند، ثروت دادیم. الآن اگر بگویند: این برج برای تو، دیگر الآن خوابم نمیبرد. با این چه کنم؟ سرمایهگذاری کنم، بفروشم، اجاره بدهم رهن بدهم، تبدیل کنم، چه کنم… همین الآن بگویند: این برای تو، خواب از سرم میپرد. قرآن میگوید: ما برای اینکه خواب از سر بعضی بپرانیم و شکنجه بدهیم، ثروتشان میدهیم. چهارم… [پای تخته] گاهی ثروت و صنعت عامل شکنجه است.
قرآن میگوید؟ بله، «يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها» (توبه/55) آیه قرآن بود که خواندم، یعنی خدا میخواهد اینها را عذاب کند،«يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها» رفته بودیم کشوری، نمیگویم کجا بود. دانشجوهایش دور ما جمع شدند گفتند: ما چند تا دانشجو بودیم در تهران فلان دانشگاه مزاحم دانشگاه بودیم، در مقابل ریاست و مدیریت دانشگاه حرف برای زدن داشتیم. بالاخره جلسه گرفتند چه کنند؟گفتم: به اینها یک بورسیه بدهید بگویید بروید ترقی کنید. به اسم دکترا اینها را بفرستید، دانشگاه از شر اینها راحت شود. گاهی وقتها طرف میگوید: من بورسیه به تو دادم. چنین و چنان، بله بورسیه میدهد اما آیا میخواهید این ترقی کند یا دانشگاه از وجود این خالی شود؟ من میخواهم به بچهام انگشتر بدهم که انگشترم را آن طرف اتاق میاندازم میگویم: برو بردار، یا میخواهم شر این را از خودم کم کنم؟ اینها باید یک خرده بررسی شود.
یکوقت حضرت با جمعی داشت میرفت، به چادری رسیدند. این گوسفند و میش و بز و اینها داشت. حضرت فرمود: مقداری از شیرت را به ما میفروشی؟ گفت: نه، حالا پیغمبر را شناخت یا نشناخت، نمیدانم. گفت: خدا خیلی بهت بدهد. رد شدند به جای دیگر رسیدند، او گاو و گوسفند داشت، گفت: یک خرده شیرت را به ما میفروشی؟ گفت: بله، گرفت و گفت: خدا انشاءالله به اندازه کفاف به تو بدهد. مقداری کافی! مردم گفتند: یا رسول الله آن کسی که به شما شیر نداد، گفتی خدا خیلی بهت بدهد. آن کسی که داد گفتی: به مقدار کفایت به تو بدهد؟ گفت: او را نفرین کردم. گاهی پول زیاد نفرین است. والسلام… پول زیاد نفرین است.
2- رشد و کمال در گرو مال حلال و بابرکت
درباره مال حرام روایتی داریم که امام کاظم(ع) فرمود: «إِنَّ الْحَرَامَ لا يَنْمِي» (وسائل الشيعة، ج 17، ص 82) مال حرام رشد نمیکند، رشد داده نمیشود. «وَ إِنْ نَمَي لَمْ يُبَارَكْ» مال حرام رشد نمیکند و اگر رشد پیدا کند برکت ندارد. یا زیاد نمیشود یا اگر زیاد شد، برکت ندارد. اگر انفاق شود، پاداش ندارد. این یک روایتی از امام کاظم است. روایتی داریم باز «مَنْ كَسَبَ مَالا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ اللَّهُ تَعَالَي» (أمالي طوسي، ص 281) مال حرام… پس من باز تیتر اینها را بنویسم. [پای تخته] مال حرام یا رشد ندارد، یا رشد دارد و برکت ندارد. یا پاداش ندارد. اگر در راه خیر خرج کرد پاداش ندارد. مثلاً بعضیها هستند درآمدشان حرام است اما به فقرا کمک میکنند و کارهای به فامیل و غیر فامیل و دوستان کمک میکنند اما درآمدش حرام است و به این و آن میدهد. یا رشد ندارد و زیاد نمیشود. یا زیاد میشود ولی برکت ندارد، کار خیر بکند پاداش ندارد. این هم یک روایت است. حدیث دیگر داریم حرامخوری، «من کسب مالاً… أفقره الله» این یک… [پای تخته] «أفقره الله» حدیث داریم درآمد حرام آدم را به فقر میکشاند. ممکن است یک مدتی در یک برهه از زمان رشد و ترقی کند و همه سوت بکشند و خانه و برج و ماشین او را ببینند، زندگی و استخر و در رفاه کامل باشد، اما این دیر یا زود، به فقر و فلاکت کشیده میشود. «مَنْ كَسَبَ مَالا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ اللَّهُ تَعَالَي» کسی که از راه غیر حلال درآمد کسب کند، «أفقره الله» خدا این را فقیر میکند.
سنگدلی، مال حرام انسان را قسی القلب میکند. سنگدل، بیرحم میشود، یعنی باکش نیست، هرجا هرکس نابود هم شد، سنگدلی میآورد. سنگدلی… امام حسین روز عاشورا به یزیدیها فرمود: «قد ملئت بطونکم من الحرام» شکمهای شما از حرام پر شده است که میبینید امام حسین و عطش و بچهها و خانوادهاش، سنگدلی… مال حرام مسیر فساد است. بستر فساد، مال حرام بستر فساد است. [پای تخته] از کجا میگوییم؟ قرآن میفرماید: «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» (هود/85) حرامخواری نکنید، بعد میگوید: مفسد هم نباشید. یعنی لقمه حرام آدم را به فساد وادار میکند. «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» کم فروشی نکنید و مال مردم را کم نگذارید. بعد میگوید: «وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» حرامخواری نکنید و مفسد نباشید. پیداست که یعنی حرامخواری شما را به فساد میکشد.
3- سورهای در قرآن درباره حرامخواری و کمفروشی
یک سوره در قرآن داریم به نام سوره مطففین، «مطفف» یعنی کم فروش یعنی حرام خوار، بعد میگوید: «إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ» (مطففین/7) بعد از «ویلٌ للمطففین» میگوید: «انّ کتاب الفجار» یعنی اگر کم فروشی کنید، فاجر، فاسق، گنهکار، میشوی. بعد که گنهکار شدی، پشت سرش میگوید: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» (مطففین/10) یعنی مثل اینکه میگوید: سیگار میکشی، بعد تریاکی میشوی و بعد هروئینی میشوی. تخم مرغ میدزدی، بعد مرغ میدزدی، بعد موتور میدزدی، بعد ماشین میدزدی، بعد کشتی نفت را در دریا میدزدی. یعنی هی فساد، فساد میآورد. اول مطففین، بعد کتاب فجار، بعد «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» گام به گام هی آدم بدتر میشود.
گناه، گناه میآورد. زمانی که منافقین ترور میکردند. قاضی به من میگفت، میگفت: یک منافق هفده نفر را ترور کرده بود. به او گفتم تو دلت آمد هفده نفر را ترور کنی؟ ناراحت نبودی قلباً؟ گفت: راستش را میخواهی نفر اول را ناراحت شدم. تا زدم افتاد جا خوردم. ولی نفر دوم و سوم به بعد دیگر راحت بودم. همینطور هم هست، شما سیگار اول را میکشی تلخ است. بعد دو سه تا سیگار کشیدی، همین تلخ برایت شیرین میشود. گناه گناه است، حرامخواری بستر فساد است. یک خاطره هست این را اخیراً یکجایی گفتم. شاید تلویزیون باشد، شاید تکراری باشد، شاید نو باشد، نمیدانم. میگویند: یکوقت حکومت فاسد یک کسی را دعوت کرد گفت: سه کار میگویم بکن. یا پسرهای مرا درس بده، معلم خصوصی، سر خانه، بیا خانه معلم بچههای من باش. یا رئیس قوه قضاییه باش. قاضی القضات باش. یا یک مهمانی نزد ما باش. فکر کرد گفت: من بیایم بچههای شاه را تربیت کنم، آخرش شاه میشود. گرگ زاده عاقبت گرک شود گرچه با آدمی بزرگ شود!
گفت: نه، معلم بچهها که معذورم، قاضی القضات هم رئیس قوه قضاییه شوم در دستگاه ظلم، آن هم کمک ظالم نمیکنم. ولی حالا یک ناهار با شما بخوریم آن طوری نیست. گفت: ناهار را میخوریم، ناهار را برایش درست کردند، خیلی لذیذ، ناهار را که خورد، خیلی خوشمزه بود. گفت: اعلی حضرت اگر اجازه میدهید من هم بچههایت را درس میدهم و هم قاضی القضات میشوم. یعنی لقمه کار خودش را کرد.
4- نقش حرامخواری در گسترش فساد و فحشاء
مال حرام حتی در ناموس اثر دارد. اوه اوه اوه، این حدیث را من تازه شنیدم. تا دو سه شب پیش بلد نبودم. میگوید: کسی که مالی از حرام پیدا کند «لم یقبل منهم حج و لا عمره» حج و عمره و صله رحمش قبول نیست. تا اینها را میدانستیم، این کلمهای که تازه است این است. «حتّى أنّه يَفْسُدُ فيهِ الفَرْجُ» (بحارالأنوار، ج96، ص125) در ناموس هم اثر دارد. یعنی مال حرام در ناموس و نسل هم اثر دارد. قرآن یک آیه دارد میگوید: «َ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» (اسراء/64) شیطان در بچههای شما شرکت میکند. لازم نیست، شیطان مستقیم میشود باشد و غیر مستقیم هم میشود باشد. شیطان در رزق و اقتصاد ما اثر دارد و رزق و اقتصاد ما در بچههای ما اثر دارد. چرا حرامخوری میکنند؟ عدهای که حرام خوری میکنند، بعضی میگویند: این زرنگی ماست. بچههای ما زحمت کشیدند به اینجا رسیدند. شوهر من زحمت کشیده به اینجا رسیده است. میگوید: برای خودم است. تخته سیاه دیگر جا ندارد و من هم حال ندارم. ولی تیتر ما توجیه حرام خواری است. بعضی که حرامخور هستند میگویند: حقمان است. توجیه حرام خواری.
بنده خودم میتوانم درآمد سرشاری داشته باشم بگویم: حق من است. من کلاس تلویزیونی دارم. تو با کلاس غیر تلویزیونی فرق نمیکنی. منتهی دوربین آوردم عکس تو را نشان میدهند. خودت اضافه نیستی. نه مطالعه بیشتر داری. نه سواد و تقوایت بیشتر است. چه امتیازی داری؟ قضا و قدر، دری به تخته خورد دوربین آوردند تو را نشان دادند، میتوانستند کسی دیگر را نشان بدهند ولی گاهی انسان خودش هم خودش را نمیشناسد.
بنده خدایی خیلی محترم بود. او را گرفتند. دادگاه ویژه روحانیت بردند و گفتند: شما با این شرایط اجتماعی که داری چطور یک چنین کاری کردید؟ گفت: راستش را بگویم خودم هم خودم را نمیشناختم. چون آدم خودش را نمیشناسد. افرادی هستند خودشان را با تقوا میدانند، داریم که افرادی هستند همه مستحبات و عبادات را انجام میدهند اما به مال حرام رسیدند دستشان چسبان است. به مال حرام میگویند: نه، این مال حرام است. خودشان را برتر میدانند. یهودی ها در قرآن آیاتی داریم که اینها خودشان را لوس میکنند. 1- «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّه» (مائده/18) یهودیها میگفتند: ما بچههای خدا هستیم. ما أحباء الله، محبوب خدا هستیم. دیگر چه؟ «لیس علینا فی الامیین من شیء» عربیهایی که میخوانم قرآن است. بالاخره بت پرستها امّی هستند و ما اهل کتاب هستیم. بنابراین ما اگر مال اینها را خوردیم طوری نیست.
گاهی وقتها میگوییم: اصلاً او مالک نیست، از کجا آورده است؟ میگوییم: آقا اینجا زمین مردم است، در زمین مردم نرو، کشاورزی کردند پایمال میکنی و کشت اینها را خراب میکنی. تا میگوییم زمین مردم، از کجا آورده است؟ یعنی چه؟ از کجا آورده یعنی چه؟ یعنی مالک نیست، حالا که مالک نیست پس من هم میتوانم بروم. میگوید: از کجا آورده است؟ یا میگوید: حقم است، سرش را بیرون ماشین میکند و یک حرفهای زشتی به یکی دیگر میزند، میگوییم: آقاجان، حرف زشت زدی؟ گفت: حقش است. حرف زشت را میگوید: حق. چون ما اهل کتاب هستیم مال مشرکین را بخوریم طوری نیست، میگوید: حق. یا غیبت میکند میگوییم: این غیبت شد، میگوید: غیبت ندارد. یعنی چه؟ یعنی بگذارید من هرچه میخواهم بگویم، بگویم. توجیه میکنند.
5- مقایسه نادرست کسب حرام با کسب حلال
میگفتند: ربا حرام است. میگفتند: «أَحَلَ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (بقره/275)… «إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا» معامله هم مثل رباست. «لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى» (بقره/111) بهشت مخصوص یهودیها و مسیحیهاست. این توهم، مثلاً میگوید: من باید رئیس جمهور شوم. همین الآن رئیس جمهور آمریکا همین حرف را میزند و میگوید: من باید رئیس جمهور شوم و اگر نشوم خواهم گفت: تقلب شده است. حالا… با خودش فکر میکند که الا و لابد باید این رئیس جمهور شود و اگر نشد میگوییم: تقلب شده است. توهماتی که انسان براساس یک توهمی عرض کنم… این توهم در همه هست. در آخوندها هست. در غیر آخوندها هست.
«لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً» (بقره/80) باز قرآن میگوید: اینها میگفتند یهودی به جهنم نمیرود و اگر هم جهنم برود یک مدت کمی به جهنم میرود. این هم رد شویم… لقمه حرام کینه آور است. چطور؟ من و شما با هم دوست هستیم. مینشینیم قمار بازی میکنیم، من برنده شدم. وقتی پول شما را جیب زدم و برنده شدم، شما بعد از پایان دیگر مرا دوست نداری. اگر قبل از بازی میگفتند: قرائتی مرد! میگفتی عه، یک عه میگفتی. یک خدا بیامرز میگفتی، اما اگر یک میلیون، دو میلیون از شما برنده شدم و در جیبم گذاشتم میگویی: قرائتی مرد! به درک، جیب مرا خالی کرد. یعنی قبل از قمار میگفتی: خدا بیامرزد بعد میگویی: به درک!! برنده شد پولهای مرا جیب زد. قرآن میگوید: «أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ» (مائده/91) یعنی درآمد شراب و قمار، دشمنی میآورد. لقمه حرام کینه آور است.
لقمه حرام کوچک و بزرگ هم ندارد، ما یک قاشق چایخوری خوردیم، شما یک قاشق چایخوری شراب بخوری با دو لیتر یکجا شراب بخوری گناهش یکی است. «صغیراً او کبیرا» آخر بعضی میگویند: اینکه چیزی نیست. اتفاقاً اگر آدم گناهی بکند و بگوید: این که چیزی نیست، خدا این را نمیبخشد. «تَّقُوا المُحَقَّراتِ مِن الذُّنوبِ» (کافي، ج2، ص287) روایت داریم حواستان به گناه کوچولوها جمع باشد. چرا؟ برای اینکه گناه کوچکها، میگویید: چیزی نیست. چون میگویید چیزی نیست، توبه نمیکنید، عذرخواهی نمیکنید. این یقهات را میگیرد، اما گناه بزرگها را میگویی بد کردم. گناه بزرگها را چون به فکر این هستی که بد کردی، عذرخواهی میکنی و خدا میبخشد، گناه کوچکترها را میگویی اینکه چیزی نیست. خدا نمیبخشد.
6- حرامخواری، نوعی دین فروشی
اینهایی که حرامخواری میکنند، قرآن میگوید: چرا حرامخواری میکنید؟ به چه رسیدی؟ «ثمناً قلیلا» چند بار در قرآن میگوید: «ثمناً قلیلا» یعنی دینت را فروختی و چه گرفتی؟ «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/10) آیه قرآن است. یعنی «دسّاها» همان دسیسهکاری، این همه دسیسهکاری کردی باختی، تو خیال میکنی زرنگ هستی، باختی! «ضَغطَةُ القَبرِ لِلمُؤمِنِ كَفّارَةٌ لِما كانَ مِنه مِن تَضيِيعِ النّعَم» (بحارالأنوار، ج۶۸، ص۵۰) نعمتهایی که ضایع کردی، ضایع کردن نعمت هم شاید بشود گفت یک رقم حرام خوری است. فشار قبر بخاطر نعمتهایی است که تلف کردی.
«العبادة مع أكل الحرام كالبناء علي الرمل» (بحارالانوار/ج81/ص258) حدیث داریم کسانی که لقمهشان حرام است ولی عبادت میکنند مثل کسی است که ساختمان را روی آب میکند یعنی هی وا میرود. ساختمان را روی شن نرم میکند. یعنی هی وا میرود، عبادت میکنی ولی در شکمت لقمه حرام است. حرام خوری هم محدودیت ندارید. اینطور نیست که آدم بگوید: حالا به ده میلیون و صد میلیون و یک میلیارد، ده میلیارد، بیخ ندارد، یعنی هی تکاثر، انواع تکاثرها هست. بعضیها در خدا تکاثر دارند. چند خدایی، «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف/39) حضرت یوسف در زندان به زندانبان مشرک، زندانیهای مشرک گفت: آدم یک خدا داشته باشد بهتر است یا چند خدا داشته باشد. شما بیایید یکتاپرست باشید. آیا ارباب متفرقین، یعنی آدم چند تا ارباب داشته باشد بهتر است، «أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» گاهی افراد در خدا، چند خدایی هستند. میگویند: هم خدا را میخواهد، خدا، شاه، میهن! ما میگوییم: نخیر، خدا، خدا، خدا… شاه اگر عبد صالحی بود بخاطر خدا قبول داریم نبود قبول نداریم. میهن، اگر در حرکت میهن در راه خیر بود وظیفه داریم کمک کنیم. اما اگر کشور و مسئولین ما کج میروند، ما نباید بگوییم چون مسئولین ما کج میروند ما اینها را کمک کنیم.
7- تنوعطلبی و آرزوهای طولانی، بستر حرامخواری
بعضیها در غذا، «لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ» (بقره/61) قرآن میگوید: بعضی در غذا خوردن تنوع طلب هستند. تنوع در غذا خوردن، تنوع در عمر، دوست دارد هزار سال عمر کند. « يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» (بقره/96) تنوع در مال، «الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» (همزه/2) تنوع در ساختمان، یک ساختمان اینجا دارد. یک ساختمان آنجا دارد، یک ساختمان… قرآن میگوید: بعضی انواع ساختمانها را دارند. «أَ تَبْنُونَ بِكُلِ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» (شعرا/128) ریع یعنی سرازیری، دامنه کوه، بنا میکنید بر هر، یعنی میروید اینجا میبینید دامنه سرسبزی است، میگویید: خوب در مسیر این کوه یک برج بسازیم، یک آپارتمانی، واحدی داشته باشیم. برج دیگر هم یکی دیگر، برج دیگر هم… در هر بلندی که نگاه میکنید خوش منظره هست و خوش چشم انداز خوبی دارد، یک ساختمان درست میکنید «تَعبثون» برای عبث کاری و کارهای یاوه، یعنی برای هرزگی، بعضی در ساختمان تکثر دارند و بعضی در شهوت.
ازدواجهای متعدد میکند و هوس ازدواجهای متعدد دارد. در شهوت، قرآن معین کرده که این راه حلال است و این راه حرام است. «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ» (مؤمنون/7) غیر از این دو موردی که گفتم، راههای دیگر ممنوع است. حالا لقمه حرام لعنت فرشتهها را دارد این را هم داریم، گویی آتش میخورد، این هم داریم. اینها در مورد لقمه حرام بود. لقمه حرام سود امروز است ولی حسرت فرداست. این را هم بگویم. کسانی که لقمه حرام میخورند امروز یک سودی میبرند و کیف میکنند اما فردا حسرت میخورند، امیرالمؤمنین فرمود: « إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» بزرگترین حسرت روز قیامت میدانید چیست؟ اینکه «حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مَالا» پول پیدا کرده منتهی حرام است. پول حرام پیدا کرده است. «فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ» در راه خدا خرج میکند. «فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الاوَّلُ بِهِ النَّارَ» (نهجالبلاغه، حكمت 429) پول را به کسی میدهد که او در راه خدا خرج کند. اولی به جهنم میرود و دومی به بهشت میرود. عجب با پول من اینطور شد. پول دارد ولی «لا ینفقه بخلاً» چون بخل دارد پولش را خرج نمیکند. « ثُمَّ يَمُوتُ فَيَدَعُهُ لِمَنْ يَعْمَلُ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ» (کافی/ج4/ص42) برای وارثها میگذارد. این وارثها یا در راه خدا خرج میکنند یا در راه غیر خدا. اگر در راه خدا خرج کردند وارثها ثواب میبرند اما آن مرده ثواب نمیبرد. اگر در راه غیر خدا خرج کردند که هیچی. اینها همه هشدار است برای اینکه دنیا کوچک است.
قرآن به دنیا چهار لقب داده است. 1- میگوید: «ثمناً قلیلا» دنیا ارزشی ندارد. ثمناً قلیلا، دنیا قلیل است و قلیل یعنی کم است. 2- عَرض، یکجا میگوید: « عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا» (نساء/94) عرض یعنی مثل گلاب است و بویش میپرد یعنی دنیا ماندنی نیست. یکجا میگوید: «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» (طه/131) زَهره یعنی غنچه است. یعنی برای هیچکس گل نمیشود. دنیا قلیل است. دنیا غنچه است و برای کسی گل نمیشود. دنیا عارضی است. یک مقداری بعضی از ما توحیدمان ضعیف است. خودم را هم میگویم. اگر ایمان داشته باشیم عزت دست خداست. چند تا جمیعاً در قرآن است. «ان العزة لله جمیعا»، «ان القوة لله جمیعا»، «فلله مکر جمیعا» این جمیعا یعنی چه؟ یعنی یک درصدش برای زرنگی نیست. یک درصدش برای این نیست که، خدا خواسته باشد خرابت کند اینطور نیست که من این طرفم رئیس جمهور بود، این طرف من مقام معظم رهبری بود و بین این دو عکس گرفتم. میتوانی پهلوی رئیس جمهور و رهبر بنشینی و بعد روسیاه شوی. جمیعاً یعنی یک درصد هم برای این نیست که با کی عکس گرفتی. من اگر استاندار شدم، اگر رأی آوردم، من نماینده مجلس شوم عزیز میشوم. رأی بیاورم نخست وزیر شورای شهر شوم، عزیز میشوم. خدا خواسته باشد ذلیلت کند، شورای شهر هم شوی ذلیل میشوی. رئیس جمهور هم شوی ذلیل میشوی. وکیل، سفیر، هرچه باشی ذلیل میشود. چون خدا گفته جمیعا، جمیعا یعنی یک درصد عزت دست کسی دیگر نیست. رزق دست خداست. البته کمرنگ میشود، پررنگ میشود، امتحان میشویم.
خدایا، یک دعا میکنم آمین بگویید. تو را به حق همه حلال خورهای هستی، تو را به حق همه حلال خوران تاریخ، تو را به حق همه متقین تاریخ، یک تقوا و ایمانی به ما بده که وقت گناه دست ما را بگیرد و خلافهای گذشته جبران شود و لقمههای ما حلال شود و همه ما را از لقمههای حرام دور بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 55 سوره توبه به کدام یک از عوامل عذاب دنیوی اشاره دارد؟
1) فقر و ناداری
2) ثروت و دارایی
3) نزاع و درگیری
2- در روایات، به کدام یک از آثار لقمه حرام اشاره شده است؟
1) سنگدلی و بیرحمی
2) رفتن برکت از مال
3) هر دو مورد
3- سوره مطففین، سرانجام کمفروشی و لقمه حرام را چه میداند؟
1) ارتکاب گناه
2) تکذیب آیات خدا
3) قتل و خونریزی
4- آیه 91 سوره مائده به کدام یک از آثار قمار اشاره دارد؟
1) کینه و دشمنی
2) فقر و تنگدستی
3) ظلم و زورگویی
5- قرآن، درباره دنیا چه تعبیری دارد؟
1) قلیل و اندک
2) عارضی و ناپایدار
3) هر دو مورد
نظرات شما عزیزان: